عرفان دل2

بسم الله الرحمن الرحیم
مینویسم از دل خود از افکار خود که کیستم و چیستم و چه باید باشم من انی نیستم که خود میگویم من همانی هستم که مردم گویند مینویسم که مهربان هستم ولی جواب سلام یک انسان را از هر قومی که میخواهد باشد را نمیدهم مینویسم که مرد هستم ولی رسم مردانگی انهم راست گویی را ادا نمیکنم شب و روز در طلب مال میدوم ولی به جایی نمیرسم ایا رسیدن به ثروت و شهرت مقام نهایت وجودیت من است ایا طوطی که میتواند تمام قران را حفظ کند مقامش با من که چند سوره از ان را حفظ کرده ام یکی است بله طوطی حیوان است ومن حیوان با عقل که همین عقل من است که مرا به زمین میزند و یا مرا به ملکوت وجبروت میبرد با عقل است که انسان عروج میکند من تمام اعمال دینی را انجام دهم ولی به اعمال انسانی توجه نکنم همان خصلتهایی که انسان را از حیوان متمایز میکند را ول میکنم پس ما از روی عادت به دین پرداخته اییم و چبزی را حس نمیکنیم ایا ان رسالتی که حضرت محمد و اهل بیت و انبیاء اورده اند را کامل ادا کرده اییم ایا انها قصد شان فقط خواندن نماز و  روزه زکات بود پس صفت های انسانی و اخلاقی کجا رفتند امام علی هیچ وقت غذای خود را به سه نمونه نرساند ایا نداشت امامی با انگشت خود خورشید را برگرداند ایا قادر به تنوع غذا نبود پس چرا این همه مشقت را برای خود بجان خرید من مقابل خدا و امام علی شرم میکنم بگویم پیرو خط علی هستم چون هیچ سنخیتی با کردار علی ندارم که بتوانم احساس او را حس کنم